وای که چه حس زیبایی بود
وای که چه حس زیبایی بود سلام تی جانه بیمیرم امروز صبح از خواب که پا شدم دیدم اصلا تکون نمیخوری؛ کمی دمغ شدم؛ تا اینکه داشتم تمرین خوشنویسیم رو انجام میدادم به سرم زد برای اولین بار صدات بزنم و منتظر عکس العملت بمونم صدات میزدم و تو تکون میخوردی؛ وای که چه حس زیبایی بود خواستم که این خاطره به یادگار بمونه
اولین تکون
حست کردم بالاخره.... باورم نمیشه...
حال و هوای من...
قند عسل مامان سلام توصیف حسی که بهت دارم سخته... اما میتونم بگم بیشترین لذتش واسه اینه که لذت تکونای تو فقط مال منه و هیچکس این حس زیبا رو باهام شریک نیست...دوستت دارم عزیزم
نویسنده :
مامان رؤیا
1:28